روزانه های من

مینویسم تا گریه نکنم ...

روزانه های من

مینویسم تا گریه نکنم ...

مرگ تدریجی

مینویسم برای سالها بعد
سالها بعد که از من جز عکسی اسیر قاب ،
و خاطره ای محو چیزی نمی ماند
دنیا ، جز سرابی بیش نبود
و تمامی لبخند هایم
دروغی بود برای به لبخند در آوردن تو
مینویسم برای سالها بعد
که تو دوباره قصه های عاشقی ات را
از سر میگیری و من
از آن بالا بالا ها نظاره گر خنده هایت خواهم بود
برایم اشکی نریز و افسوسی نخور
که من تمامی اشک هایم را پشت پرده چشمانم مخفی کرده ام
تا هیچ کس پی به درد درونم نبرد
زندگی کردن من مردن تدریجی بود / آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم