روزانه های من

مینویسم تا گریه نکنم ...

روزانه های من

مینویسم تا گریه نکنم ...

این روزها همه چیز خاکستری شده 

لحظه هایم رنگ کسالت گرفته 

ساعت ها بیهوده می ایند سلام میدهند و میروند 

این روزها هیچ حسی ندارم  

نه شوقی نه اشتیاقی  

نه عشقی و نه تنفری 

دلگیرم 

از روزهای جوانی ام دلگیرم 

با دست خود بر خود بد کردم 

شاید نا شکری باشد  

اما هر چه هست این روزها لبخندی ندارم تا بگویم جوانی ام را دوست دارم 

زندگی میگذرد  

و منهم میگذرم