سخت بود
سخت تر شد
از این سراب بی حاصل
از این بجث های بی حاصل
از این عمر که میگذرد
از این روزها که نمیدانم برای چه میگذرانم برای که میگذرانم
خسته ام
میخواهم بگرزیم
از حصار این روزهای همیشه نامعلوم
اغوش تو اما هنوز برایم ارامش است
میترسم از روزی که از دست بدهم گرمایش را
دلم برای عمرم
برای عمرت
برای تلاشم
برای تلاشت
میسوزد