تو که می ایی
شکوفه ها دوباره تازه میشوند
اینه ها غبار از خود میزدایند
و تمامی این پنجره ها
به سوی نور آغوش میگشایند
وقتی میروی از این خانه
همه چیز اینگار در حسرت ماندنت میماند
حتی عکسهای قاب نگرفته ی روی دیوار
وقتی میروی
دوباره تمامی دلتنگی ها به سویم حمله ور میشوند
و من یکه و تنها
در مقابل همه این دلتنگی ها
به خاک مینشینم
وقتی میروی
دوباره تقویم رو میزی ام را نگاه میکنم
و به دنبال یک خط قرمز دیگر
تمامی روزها را میگردم
تقویم ها
وقتی تو میروی
دوباره با من انس میگیرند !