روزانه های من

مینویسم تا گریه نکنم ...

روزانه های من

مینویسم تا گریه نکنم ...

چقدر از زمین و زمان ایراد میگیرم ! 

شاید انقدرها هم که فکر میکردیم هنوز بزرگ نشده ایم  

یا شاید زیاد از حدمان بزرگ شدیم که اینگونه در پوست خود جا نمیشویم  

 

نمیدانم . گیج شده ام . وقتی پاهایم از زیر پتو بیرون میزند حس مکینم به اندازه مورچه ای هم که شده بزرگ تر شده ام ! 

شاید مورچه ها این روزها چنان قد نمیکشند ! 

درست به اندازه تمام تصوراتم گیجم !